سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرفایی که ناگفته ماند ................

[ و فرمود : ] حکمت را هر جا باشد فراگیر که حکمت گاه در سینه منافق بود پس در سینه‏اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاى خود در سینه مؤمن بیارمد . [نهج البلاغه]

نویسنده:   سودا(88/3/24 ::  8:58 صبح)



نویسنده:   سودا(88/3/13 ::  4:56 عصر)

وقتی پسرا دور هم خلوت میکنند ؟

 

?- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم

 

?- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم

 

 

?- بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم که توی دانشگاه راه میره هیچکی رو تحویل نمیگیره . باید حالشو بگیریم

 

 

?- ما اینیم دیگه بالاخره شماره رو دادیم به دختره

 

 

?- بچه ها من میخونم شماها دست بزنید ... امشب خونمون بعله برونه ..امشب خونمون عشق و جنونه ...

 

?- بر و بچ جاتون خالی امروز رفتیم کافی نت یه رومی رو به گند کشیدیم



نویسنده:   سودا(88/3/11 ::  4:51 عصر)

 عکس قلب



 عکس عاشقانه

 

 

 

 

 

 

 

 pix98.org

 

عکس قلب عاشقانه

 

 

 

 

love pic

 

 

 

 

 

 

 

 

قلب عاشقانه

 

 

 

 

pix98.org

 



نویسنده:   سودا(88/3/11 ::  4:42 عصر)


جلسه محاکمه عشق بود 

 

و قاضی عقل 

 ،

و عشق محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز شده بود 

 

یعنی فراموشی  ،

 

قلب تقاضای عفو عشق را داشت 

 

ولی همه اعضا با او مخالف بودند

 

قلب شروع کرد به طرفداری از عشق

 

آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی

 

ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی 

 

و شما پاها که همیشه آماده رفتن به سویش بودید 

 

حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟

 

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند

 

تنها عقل و قلب در جلسه مادند

 

عقل گفت :دیدی قلب همه از عشق بیزارند

 

ولی من متحیرم که با وجودی که عشق بیشتر از همه تو را آزرده

 

چرا هنوز از او حمایت میکنی !؟

 

قلب نالید:که من بدون وجود عشق دیگر نخواهم بود 

 

و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار میکند 

 

و فقط با عشق میتوانم یک قلب واقعی باشم  .

 

 

پس من همیشه از او حمایت خواهم کرد حتی اگر نابود شوم  .




نویسنده:   سودا(88/2/30 ::  3:25 عصر)

دوستان عزیزی که میتونستم با خوندن مطالب خوب اونا آروم بشم سلام که بادلی پر و خسته مینویسه اما امیدواره

 

دوستای عزیزم منم با اینکه کاش خدا هیچوقت قبل ازدواج عشقی رو نمی آفرید موافقم

 

من این وبلاگ رو با تمام احساسم مینوشتم واسه کسی که حتی آدرس وبلاگ رونمیدونست ولی حالا دیگه از این همه بی اعتنایی

و بازیچه بودن خسته شدم من هنوزم که هنوزه دوستش دارم ولی اون هیچ احساسی نسبت به من نداره و همه ی حرفاش و دوست دارم هاش دروغهههههههههههههههههههههههههههه  

حالا هم میخوام یه زندگی جدید با فردی که بهم فهموند دوست داشتن واقعی یعنی چی شروع کنم دعام کنید بتونم در کنار اون به خوشبختی دست یابم

 

                              

 

 

دوستای گلم خداحافظ ولی این بار دیگه بدون سلام                                              

 



<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

 RSS 


کل بازدید:22452

بازدید امروز:19

بازدید دیروز:0


پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت


پیوندهای روزانه

به کلبه ی من خوش آمدید [21]
[آرشیو(1)]



اوقات شرعی


درباره خودم

حرفایی که ناگفته ماند ................

لوگوی خودم

حرفایی که ناگفته ماند ................

لوگوی دوستان



لینک دوستان

مرگ شب
بابلی



آوای آشنا


اشتراک

 
>

آرشیو

فروردین 1388
اردیبهشت 1388
خرداد 1388

. با پارسی بلاگ نویسندگی را آغاز کنید